امشب بعد از سفری چند روزه خسته و کوفته برگشتم، همسرم بی خود و بی جهت شروع کرد به بهانه گیری وسوال پیج کردن؛ که! کجا بودی، با کی بودی، چزا زنگ زدم گوشی رو بر نداشتی و ... بعد از یک دوره فشرده پاسخ و توضیح دادن شام خورده و نخورده رفتم کنج اتاق خزیدم و گفتم: خدایا این نوری زاد، چه تحفه ای بود که خواله فرماینه و همسایگی ما کردی. حتما خواهید پرسید این موضوع به نوری زاد چه ربطی دارد.اگر صبر کنید ربطش را می گویم.
این بازتابها به توصیه های ایمنی و هشدارهای خانم ها بر می گردد. آخه وقتی سفره دل خانم ها باز می شود رازهای مگو را که روی دلشان سنگینی می کنند می گویند تا راحت شوند ولی نمی دانند این راحتی ممکن است به ناراحتی دیگران منجر شود. آخر این رازهای مگو سینه به سینه واگویه می شود و در آخر سر ما خراب می شود.
نمی خواهم برخی مطالب که از زبان همسر محترمتان نقل شده را بنویسم که این مسئله از کجا شورع و تا کجا پیش رفته است و چه تاثیری بر ذهن همسایگان نسبت به شما و نگاه های موذیانه تان به جنس مخالف ایجاد کرده است چرا که می دانم طبق آن عادت مالوف در این زمینه هم شما بدتان نمی آید که دیده شوید و من نمی خواهم به شما کمک کنم. جناب نوری زاد خواهش می کنم قهر نکرده و جلسات هیات مدیره ساختمان را تحریم نکنید، فقط رحل اقامت گزیده و بروید و ساختمان را رهین رحمت آرامش کنید؛ آپارتمانتان را هم به "املاک گلستان فرمانیه" بسپارید قول می دهیم متری حداقل 15 میلیون تومان بخریم یا بخرند.
به خانم محترمتان هم بفرمایید همانطور که گفته: "فعلا جدایی به خاطر فعالیت های شما و اقامت در آمریکا منصرف شده" خویشتن داری نموده؛ حوزه ارشادات را محدود و گشت ارشاد را در منزل همسایگان ایجاد نفرمایند.
"مطالب جالبی هم به ایمیل رسیده بویژه مطلبی که به نقل ازساکنین ساختمان جناب نوری زاد در قیطریه است که اگر عمری باشد منتشر خواهم کرد."