علی فرخنده جهرمی معروف به علی کشتگر، دانشجوی رشته کشاورزی و از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران است. پیش از انقلاب وی فعالیتهای مسلحانه علیه حکومت طاغوت انجام داده بود. اما پس از انقلاب اقدام به فعالیتهای تخریبی علیه جمهوری اسلامی نمود. کشتگر خود را مفتون و شیفته کاسترو و چهگوارا میداند و همین شیفتگی باعث جذب او به سازمان چریکهای فدایی خلق و سرانجام انتصاب او به سخنگویی این سازمان شد. کشتگر مدعی است 25 سال است برای تحولات دموکراتیک در ایران فعالیت میکند، شعاری که در گفتگو با تلویزیون بیبیسی نیز با تردید و تمسخر مجری روبرو شد. فعالیتهای سیاسی وی(طبق گفته خودش) تنها محدود به مقالات و همچنین حفظ ارتباط با دوستان هم عقیده خود در این مسیر است. وی همچنین خود را از پیروان فرقه ضالة بهاییت خوانده و شیرین عبادی را بخاطر نقد بهایی شدن فرزندش لایق سرزنش میداند. همینطور از تمامی گروههای اپوزیسیون میخواهد خود را بهایی بدانند. اندیشههای مارکسیستی کشتگر با تلاش وی برای رسیدن به تحولات دموکراتیک در تضاد روشنی قرار دارد که همین موضوع آشفتگی ذهنی او را بیش از پیش مشخص و روشن میسازد. او از سران فتنه 88 نیز حمایت علنی کرده و آنها رهبران مبارزان برای آزادی میداند . به طور مثال در مصاحبه با بیبیسی گفت: «الان در دنیا جنبش سبز(فتنهگران)، مردم ایران را به عنوان یک ملتی که برای آزادی مبارزه میکند، معرفی کرده و افکار عمومی دنیا را به خودش جلب کرده.» کشتگر در مقالهای به توضیح نخستین جرقههای تمایل به فعالیتهای انقلابی خود میپردازد و در آن با وجد و شادی بیحد و حصر زنده ماندن خود در درگیریهای خیابانی را توصیف میکند: «مسلسلی که بر زرهپوش سوار بود و از وسط خیابان همه جا را گلوله باران می کرد کوچه را به رگبار بست و رفت و من از شادی زنده ماندن، آدمهایی که روی فرش خیابانها جان میکندند فراموش کرده بودم. این نخستین تجربه “مبارزاتی” زندگی من بود.» در حالیکه در میدان حرف، دیگران را به مبارزه با حکومت خوانده و بی تفاوتی نسبت به کشته شدن دیگران را محکوم میکند: «هم میهن! با بیحسی و بیتفاوتی مبارزه کن، به تماشای جان کندن محکومان نگون بختی که رژیم برای زهر چشم گرفتن از خود تو و بیحس کردن تو نسبت به خشونت در ملاء عام اعدام میکند، نرو» وی پس از فتنه 88 به حمایت آشکار از سران فتنه و شایعهپراکنی درباره تقلب در انتخابات و ابراز دشمنی آشکار با مسئولان جمهوری اسلامی، و تهمت زدن به آنان پرداخت. همین امر و سایر ابراز عقیدههای ضد دین وی شکاف اندیشههای او با تفکر ملت ایران را روشنتر میسازد. او عملکرد هیچ سازمان یا ارگان مدیریتی و نظارتی در ایران را قبول ندارد و همه نیروها و قوای حکومت را خائن میداند. در انتخاباتهای ایران همواره مردم به تحریم و عدم حضور در انتخابات تشویق میکند در شرایطی که حتی وهابیون نیز دست از خط تحریم انتخابات برداشتهاند اما او همچنان به فکر تحریم و عدم شرکت در انتخابات است. به طور مثال وی درباره انتخابات مجلس نهم در روز 12 اسفند در مقاله منتشره در ایران گلوبال مینویسد: «فراخوان اعتراضی در روز انتخابات با توجه به ظرفیت کنونی جنبش، اشتباهی است که پیامدهای جبرانناپذیر دارد. تحریم میتواند و باید به یک نمایش ملی فراگیر تبدیل شود نه اعتراض پراکنده حداکثر چند هزار نفر در خیابانها. شرط موفقیت تحریم در توافق همگانی بر روی شکل آن است.» طبق نظر سران حزب توده که زمانی قصد ادغام با چریک های فدایی خلق را داشتند وی حتی در سازمان چریک نیز سابقه عضویت طولانی ندارد و حتی گزارشاتی وجود دارد که پس از انقلاب به این سازمان پیوسته است.
|